تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کامپیوتر و آدرس saveh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
هر روز یک مشکل جدید در زندگی پیش میاد… چرا زندگی اینقدر سخته؟ چرا شکست خوردم؟ چرا قد بلند نیستم؟ چرا اوضاعِ اقتصادی تا این حد بده؟ چرا باید یک رئیس مسخره داشته باشم؟ چرا کارمندام کار نمیکنند؟ چرا اصلا هیچکس به اندازه من به مشکلاتم توجه نمیکنه؟
یکی از تفاوت های انسان با حیوان، به غیر از ناطق بودن و البته قوه تفکرش، اجبار به حل مشکلات روزانه اش است… تقریبا تمام انسان ها روزانه مشکلاتی دارند که باید حل کنند یا برای حل کردن آن فکر کنند و یا منتظر بمانند تا مشکلشان خود به خود حل شود !
این خاصیت انسان بودن است که به صورت مکرر با مشکلاتی دست و پنجه نرم کند.
سرنوشت هرکدام از ما نیز بستگی به نحوه برخوردِ ما با مشکلاتی است که در زندگی با آنها روبرو میشویم.
در واقع، نتایجی که در زندگی بدست می آوریم، حاصل رویدادهای زندگی مان نیست ! بلکه نحوه برخورد ما با رویدادهای زندگی مان نیز در تغییر نتیجه نیز نقش دارد.
فرمول طلایی رویداد (Event) + عکس العمل (Reaction) = نتیجه (Result)
یک مثال ساده : دو نفر در زندگی اوضاع اقتصادی کاملا متوسطی دارند که به طرز عجیبی در یک روز مشخص دزدی اتومبیل هر دوی آنها را می دزدد…
واکنش نفر اول به این مسئله قبول شکست و ناامیدی و زانوی غم بقل گرفتن است.
واکنش نفر دوم به این مسئله انگیزه ای برای پرکردن جای خالی اتومبیلش با چیزی بهتر است که در نتیجه باعث افزایش فروش، تغییر شغل به شغلی بهتر و … میشود.
در واقع، این رویداد برای هر دو شخص یکسان بود، اما عکس العمل این دو فرد نسبت به آن باعث تغییر چشمگیر نتیجه هرکدام از این دو قربانی داستان شد. نفر اول اجازه داد این رویداد اثر منفی بر روی زندگی اشت داشته باشد و نفر دوم اجازه نداد و آنرا به یک نتیجه خوب تبدیل کرد.
پس، اولین نتیجه ای که گرفتیم : این شما هستید که میتوانید سرنوشت تان را با واکنش تان نسبت به مسائل و مشکلات زندگی تان تعیین کنید.
مشکلات زندگی معمولا در چند دسته بیشتر نیستند :
مشکلات مالی
مشکلات کاری
مشکلات سلامتی
مشکلات روابط
مشکلات جامعه
برای اینکه یادبگیریم چطور در برابر مشکلات زندگی واکنش نشان دهیم تا آنها را به نفع خودمان تغییر دهیم، نیاز داریم تا ابتدا با ویژگی ذاتی انسان ها آشنا شویم؛
ما معمولا کارهایی را انجام میدهیم که ما را از درد دور کند، و به لذت نزدیک کند.
بعضی مواقع نیاز به دوری از درد به مراتب بیشتر از اشتیاق مان به لذت بردن در زندگی است. و از همه مهم تر اینکه؛ هر زمانی انسان میخواهد رشد کند و یا تغییری در روند زندگی اش ایجاد کند با انتقاد و مقاومت روبرو میشود.
این انتقاد و مقاومت میتوانند کاملا درونی باشند.
شما مدام با خودتان گفتگوی درونی بحث مانند دارید که چرا باید هر روز مطالعه کنید، به چه دردی میخورد؟ اصلا مهمه؟ اینهمه کار بهتر از مطالعه کردن وجود دارد؟…
ذهن شما نمیخواهد عادت جدید کتاب خوانی را در خودش ایجاد کند و هربار شما احساس بدی دارید که میخواهید یک ساعت شروع به کتابخوانی کنید…
در این صورت ما 2 گزینه بیشتر نداریم :
عقب نشینی : برگشت به منطقه امن تان. جایی که احساس میکنید راحت هستید و از تمام پیشآمدهای کارهایی که به صورت روزمره انجام میدهید آگاهید آثار این انتخاب : احساس راحتی موقت – مرگ خلاقیت و رشد – یک درد پنهانِ بلند مدت
رشد : روبرو شدن با دردِ و ناراحتیِ موقتی آثار این انتخاب : احساس عدم انتخاب صحیح کوتاه مدت – لذت از پیمودن مسیری که شما را به سمت اهدافتان هدایت میکند
خب، اما چطور گزینه رشد را انتخاب کنیم؟ اگر اینقدر راحت و آسان بود که همه این کار را میکردند… پس چرا فقط بعضی افراد میتوانند در چنین مواقعی از مشکلاتشان پلی برای رسیدن به موفقیت بسازند؟
چه راز و راهکاری در پشت این مسائل پنهان شده است؟ آیا روش هایی وجود دارد که هر زمانی مشکلاتی در زندگی مان پیش آمد بتوانیم کاملا آگاهانه آنها را به پیشآمد خوب و یک پله برای رسیدن به موفقیت مان تبدیل کنیم؟